جدول جو
جدول جو

معنی ول خر - جستجوی لغت در جدول جو

ول خر
خرلنگ، که در مقام توهین به افراد لنگ گفته شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول فلزی کم ارزش، سکه
فرهنگ فارسی عمید
(زَ کَ دَ / دِ)
دل خرنده. خرندۀ دل. خریدار دل. طالب دل:
تو دل خر باش تامن جان فروشم
تو ساقی باش تا من باده نوشم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(فُ دَ)
پول خود را بیهوده خرج کردن. اسراف کردن در هزینه
لغت نامه دهخدا
(لِ خُ)
پول خرده. پول سیاه. پشیز
لغت نامه دهخدا
(وِ خَ)
عمل ولخرج. اسراف در خرج. باددستی
لغت نامه دهخدا
(فُ خَ)
مسرف. (آنندراج). ولخرج. آنکه مال خود را در برابر چیزهای بیهوده دهد
لغت نامه دهخدا
(وِ خَ)
آنکه پول خود را بیهوده خرج کند. اسراف کار. مسرف. باددست
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ خوَرْ / خُرْ)
ول چرنده. شخص بی باعث و بانی و افسارسرخود. (لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بول خر
تصویر بول خر
خریشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضول خرج
تصویر فضول خرج
ولگسار ریخت و پاش کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ول خرجی کردن
تصویر ول خرجی کردن
پول خود را بیهوده خرج کردن اسراف کردن در هزینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ول خرجی
تصویر ول خرجی
ولگساری اسراف در خرج: (... و گشاده دستیها و ولخرجیهایش را در خانه... تصویب نمیکنم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ول خرج
تصویر ول خرج
ولگسار هرزگسار آنکه پول خودرا بیهوده خرج کند اسراف کار مسرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول خرده پول سیاه پشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول خرج کن
تصویر پول خرج کن
آنکه بسیار خرج کندخراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ول چر
تصویر ول چر
((وِ چَ))
ول چرنده، شخص بی باعث و بانی و افسار سرخود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ول خرج
تصویر ول خرج
((وِ. خَ))
آن که پول خود را بیهوده خرج کند، مسرف
فرهنگ فارسی معین
۱ـ دیدن پول خرد در خواب، نشانه انجام کارهایی مشقت بار و سخت است و همچنین نارضایتی دوستان از شما، ۲ـ گم کردن پول خرد در خواب، نشانه شکست خوردن و تسلیم حرف دیگران شدن است. ، ۳ـ پیدا کردن پول خرد در خواب، نشانه پیشرفتن امیدها و آرزوهای شما به شکل دلخواه است. ، ۴ـ شمردن پول خرد در خواب، نشانه انضباط و صرفه جویی شما در زندگی است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
آدم موذی، آب زیرکاه
فرهنگ گویش مازندرانی
سرکج
فرهنگ گویش مازندرانی
افراط کردن، اسراف کردن
دیکشنری اردو به فارسی
باسراف، از هزینه های بیهوده، بی صرفه
دیکشنری اردو به فارسی
افراط، هزینه های بیهوده، اسراف
دیکشنری اردو به فارسی
اسراف کارانه، به شکلی اسراف کننده
دیکشنری اردو به فارسی
ولخرج، هزینه های بیهوده، بی پول، هدر دهنده
دیکشنری اردو به فارسی